معنی بیماری واگیردار
حل جدول
تیفوس، حصبه، طاعون
نوعی بیماری واگیردار
تیفوس، وبا
مخملک
سیاهزخم
بیماری پوستی واگیردار
زردزخم
زرد زخم
واژه پیشنهادی
وبا، سل، تیفوس
نوعی بیماری واگیردار
کرونا، وبا
آنفلوآنزا-
وبا کرونا آنفلوآنزا هپاتیت سل
لغت نامه دهخدا
واگیردار. (نف مرکب) مسری. ساری. مرضی که از بیمار به اطرافیان سرایت کند. مرضی بودار. رجوع به واگیر داشتن شود.
فارسی به انگلیسی
Contagion, Transmissible, Catching, Contagious, Epidemic, Infectious, Transmittable
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) مرضی که از بیمار به دیگران سرایت کند ساری.
فرهنگ معین
(ص فا.) مرضی که از بیمار به دیگران سرایت کند، ساری.
فارسی به عربی
معدی
معادل ابجد
705